به سوی آرزوها
خوشبختی یعنی:
دل کندن از چیزی که به آن عادت کردیم
برای رسیدن به آنچه آرزویش را داریم.
کیمیاگر پائولوکوئیلو
خوشبختی یعنی:
دل کندن از چیزی که به آن عادت کردیم
برای رسیدن به آنچه آرزویش را داریم.
کیمیاگر پائولوکوئیلو
در این چهار سال زندگی شلوغ خوابگاهی یاد گرفته ام:
آدم ها و رفاقت ها به تعداد ساز ها،منحصر به فردند
اکر با کسی نمی سازم،
شاید من بلد نیستم،
آهنگ دوستی را خوب بنوازم.
تمام قدرتش را به کار گرفت،ابزاری برای دیدن، راه رفتن، تغذیه، هضم،دفع،مسیر یابی،جفت یابی و جفت گیری،همه و همه در موجودی کمتر از دو میلی متر.
موجود ذره بینی روی کتاب جوان افتاد ،به سرعت این طرف و آن طرف می رفت،جوانک محکم کتاب رابست،موجود کوچولو له شد،جوان به خواندن ادامه داد،یادش رفته بود چند دقیقه پیش از خدا تقاضای معجزه کرده بود.
آیت الله شریعتمداری در 24 آذر 57 در مصاحبه با روزنامه ایران پست که از ایشان به عنوان با نفوذترین روحانی کشور نام می برد می فرمایند:"ممکن نیست هیچ مسلمانی حتی یک مسلمان عادی به حاکمیت اسلام در همه شئون زندگی که همان حاکمیت مطلق پروردگار است گردن ننهد تا چه رسد به کسانیکه در مقام مرجعیت و رهبری و زعامت امت اسلامی قرار گرفته و خود تجسمی هستند از اسلام.آنچه که من صلاح امت مسلمان ایران را هم در آن می بینم مسئله بهره وری از امکانات است و اختیار و انتخاب بهترین سبک و روش برای رسیدن به حکومت اسلامی که باید منتهای آرزوی هر مسلمانی باشد."
"...تحمیلات غیرعاقلانه موضوعات به مجتهدان و مراجع تقلید از روح اسلام به دور است و بدیهی است اگر ادامه پیدا کند و با اخلاص و رشد سیاسی و تقوای مذهبی جلو آن گرفته نشود،سر از آنچنان خفقان و استبداد فکری بیرون خواهد آورد که یکدفعه مشاهده می کنیم آزادیخواهان و مستبدند و مبارزان با دیکتاتوری خود نوعی دیکتاتوری به وجود می آورند."
"امروز روزهای سرنوشت ساز ملت مسلمان ایران است دست هایی خواسته اند میان آیت الله خمینی ومن تفرقه بیاندازند"
و در پاسخ در مورد جزوه ای که در انتقاد از ایشان به چاپ رسیده میگویند:"این دسته از افراد مضر به حال اسلام و مسلمینند که به عنوان طرفداری از معظم له(امام خمینی) تهمت می زنند،افترا می بندند و آبرو و شخصیت افراد با ناجوانمردانه ترین روش ها بازی می کنند"
واقعا سخنان زیبا و پر زرق و برقی است،این حرف ها جوان تحصیل کرده آن روزها را به راحتی می توانست جذب کند ،اما جالب است که هسته بدون لفافه این سخنان در مکالمه تلفنی ایشان با ساواک را که تحت عنوان"مستدعیات آیت الله سید کاظم شریعتمداری از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریا مهر در مورد خمینی" ثبت شده،بررسی کنیم.
او در این مکالمه با اعلام اینکه خودش هم موافق نیست از شاه می خواهد "بر حسب اوامر ملوکانه به سفارت ایران در فرانسه ابلاغ گردیده تا با آیت الله خمینی تماس گرفته و گفته شود آمدن ایشان به ایران بلامانع است. و نیز ذکر می کند "خمینی این پیشنهاد را قبول نمی کند زیرا اولا فرد لجبازی است دوما اعتقاد به قانون اساسی که شرط حضورش در ایران است را نمی پذیرد و مسئله آمدن او به ایران منتفی می شود "و منافع آن را برای شاه چنین می شمرد:
"-اعلیحضرت همایونی که مقدس ترین و والاترین مقام در کشور اسلامی ایران می باشد،بدین وسیله بزرگواری و گذشت خود را نشان داده اند.
-صدور این اعلامیه برتری و آمریت شاهنشاه را در دنیا و به خصوص در بین شیعیان جهان نشان خواهد داد و موضع خمینی ضعیف تر خواهد گردید..."
شاید بخواهیم این نوع سخن گفتن را به حساب سیاستش بگذاریم اما همکاری او با ساواک بسیار فراتر از این حرف ها بود ،تا جایی که وقتی برای برکناری فردی که از طرف آیت الله گلپایگانی مسئول حوزه علمیه شده بود در حوزه اعلامیه می چسباند و آن را به گردن آن فرد می اندازد ساواک در نامه ای می گوید:
" تعویض آنی غروی و گماردن آقای اراکی- خواسته آقای شریعتمداری- جنبه طرفداری علنی از شریعتمداری پیدا خواهد کرد مقرر فرمایند، ترتیبی اتخاذ فرمایند که آیت الله شریعتمداری و آقای ابهری قبل از اجرای هر برنامه ای به منظور تضعیف گلپایگانی، هدف و نوع اقدامات خود را با این ساواک در میان تا با کسب اجازه از آن اداره کل با توجه به رعایت جوانب مسائل مورد نظر، اقدامات لازم بدون توجه دیگران در کمال آرامش یه عمل آید."
البته این نکته را هم لازم است بگویم که در زمان دستگیری امام آقای شریعتمداری به تهران سفر کرد و آن را از افتخارات ایشان می شمرند(ویکیپدیا )و جالب اینجاست برای این کار هم از ساواک اجازه می گیرند طوری که دفعه اول ساواک اجازه نمی دهد:
"فعلا از ایشان خواهش نمایید نیاید به تهران فعلا به هیچ وجه صلاح نیست بعدا خبر خواهم داد.سرلشگر پاکروان"
"عطف به تلگراف، ساعت 10 روز جاری اینجانب تلفنا به شخص ایشان اطلاع دادم از رفتن به تهران تا اطلاع ثانوی خودداری نماید.بدیعی.20/3/1342"
البته قبل از این ،در روز دستگیری امام، شریعتمداری به ساواک پیشنهاد کرده بود که خانه اش مورد محاصره قرار گیرد یا به مشهد یا حضرت عبدالعظیم تبعید شود ولی ساواک چون این کار ممکن بود خودش باعث جنجال شود، موافقت نکرد.
متاسفانه می بینیم فردی با لباس یکی از بزرگ ترین مراجع شیعه می تواند تا چه مرزی از حقارت و زبونی پیش رود، و چه قدر ماهرانه می تواند با زرورق کردن جاه طلبی هایش عده ای را دنبال خودش بکشد ،آشکار کردن چهره کسانی که در لباس دوست به ملتشان خیانت کرده اند از زیبایی های تاریخ است،اما هیچ وقت نمی توان برای کنار رفتن پرده ها در انتظار تاریخ نشست.
تصویر اسناد ذکر شده و چند سند دیگر ،در ادامه مطلب